مهندسی فرهنگی از دیدگاه استاد مطهری
مهندسی فرهنگی از دیدگاه استاد مطهری و کاربست آن در دانشگاه ها |
ارزش ها و هنجارها و آداب و رسوم و همچنین آموزه های دینی، بعداز انتقال از مجاری ارتباطی باید در افراد جامعه درونی شوند زیرا بدون درونی شدن به نظام ثابت اندیشه و رفتار افراد تبدیل نخواهند شد. استاد مطهری در نظریه مهندسی فرهنگی خود، از آنچه که در حوزه هایی مانند روان شناسی به درونی شدن تعبیر می شود، با اصطلاح تثبیت یاد می کنند. |
|
|
|
|
1-5- مرحله تخلیه فرهنگی دین اسلام در برهه خاصی از تاریخ بشر ظهور کرد. در زمان ظهور اسلام فرهنگ خاصی که قرآن از آن به عصر حاکمیت "فرهنگ جاهلی" تعبیر می کند. از آنجا که این فرهنگ بر اساس شناخت صحیحی از نظام موجود جهان و بر محور توحید استوار نبود؛ بنابراین اولین گام در راستای مهندسی فرهنگی به وسیله قرآن و پیامبر برداشته شد که همانا تخلیه انسان ها از عقاید غیر توحیدی و شرک آلود بود. پیامبر و قران در این مرحله با شعار"لااله" سعی در تخلیه انسان ها از این عقاید باطل کردند و در این راه موفق هم شدند. به این ترتیب تخلیه فرهنگی به عنوان گام اول برای مهندسی فرهنگی برداشته شد. 1-2-1-5- الزامات تخلیه فرهنگی مکاتب و نظام های فکری و سیاسی برای پاک کردن عقاید و اندیشه هایی که به زعم آنها نادرست است از شیوه های گوناگون و گاه متضادی استفاده می کنند. در شوروی زمان استالین و انقلاب فرهنگی در چین روش خاصی برای مبارزه با اندیشه های دگراندیشان به کار بسته شد. قطعا در دینی مانند اسلام نمی توان به چنین روش هایی دست یازید. بدین ترتیب مهم ترین سوالی که در این مرحله از مهندسی فرهنگی مطرح می شود این است که چگونه می توان به تخلیه عقاید و اندیشه های باطل یا به تعبیر استاد مطهری آنچه انسان ها دارند و نباید داشته باشند، پرداخت و در نهایت به نتیجه مطلوب هم دست یافت به گونه ای که معارض با آموزه ها و روح دین اسلام هم نباشد؟ می توان با مراجعه به برخی آیات قرآنی که در این رابطه راه گشا هستند، گفت؛ اسلام برای تخلیه فرهنگی موافق روش های خشن و غیر انسانی نیست. زیرا؛ کتاب آسمانی ما مسلمانان در مواجهه با اندیشه های مخالف توصیه به شنیدن حرف های مخالف و با تکیه برحکمت و موعظه حسنه و جدال احسن می کند. ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن. از طرف دیگر روش پیامبر(ص) و ائمه در این باره دلالت بر محکومیت روش های خشن و غیرانسانی و مطلوب بودن روش قرآن دارد. 2-5- مرحله تحلیه فرهنگی بعد از برداشته شدن گام اول و تحقق مرحله تخلیه فرهنگی، اگر به جای مظاهر فرهنگی نفی شده چیزی گذاشته نشود، طبیعی است که حرکت ابتر مانده و بعد از مدتی عقاید باطل برمی گردند. چون انسان ها در خلا فرهنگی نمی توانند زندگی کنند. بنابراین باید به جای آنچه برداشته و تخلیه شده است، چیزی گذاشته شود. یعنی عقاید صحیح بر اساس شناخت درست از نظام موجود جهان و بر محور توحید جایگزین شود. این جاست که گام دوم برداشته می شود و بخش دوم شعار توحید مطرح می شود. یعنی به دنبال لااله، الا الله قرار می گیرد. به این ترتیب مردم و انسان ها به عقاید صحیح و توحیدی آراسته و تحلیه می شوند. اما آیا وقتی این دو مرحله طی شد، کار به انجام رسیده است و فرایند مهندسی فرهنگی به پایان و نتیجه موردنظر رسیده است؟ عقل انسان گواهی می دهدکه در این مرحله کار به فرجام نمی رسد، به همین خاطر باید مرحله بعدی را انجام داد و آن همانا گام سوم مهندسی فرهنگی یعنی مرحله تثبیت یا به عبارت دیگر درونی کردن (internalisation) می باشد. 1-2-5- الزامات تحلیه فرهنگی بعداز تخلیه انسانها از آنچه دارند و نباید داشته باشند مناسب ترین روش ها برای آراستن انسان ها به اندیشه ها و عقاید درست کدامند؟ اگر کوشش های فکری استاد مطهری را در طول زندگی فکری خود بررسی کنیم، خود ایشان برای رسیدن به این هدف از چه روش هایی استفاده می کردند؟ به نظرمی رسد سرلوحه کار آقای مطهری برای رسیدن به این هدف همانا پیروی از دستور قرآنی جدال احسن بوده است. بدین ترتیب می توان گفت حداقل یکی از الزام های منطقی برای تحلیه فرهنگی پرهیز جدی از روش هایی مانند شستشوی مغزی -که در برخی از ایدئولوژی ها به شدت مرسوم است- و استفاده از روش جدال احسن بوده است. 3-5- مرحله تثبیت فرهنگی تاریخ بشر نشان می دهد که در مراحلی از زندگی انسان ها عقاید موجود نفی شده و عقاید دیگری به جای آنها به عنوان جایگزین معرفی شده است، اما به دلیل استوار نشدن عقاید جدید، بعد از مدتی عقاید باطل پیشین بازگشت نموده و عرصه را بر عقاید جدید تنگ کرده و تمام زحمات اولیه را بر باد داده است. گویاترین مثال در این رابطه ماجرای اهل رده بعد از رحلت پیامبر(ص) می باشد. چون عقاید توحیدی در ذهن و ضمیر و زبان عده ای از اعراب استوار و محکم نشده بود، بنابراین آن عده ساز ارتداد و بازگشت به فرهنگ قبلی را نواختند. پس گام سوم این است گه اندیشه ای جدید در ذهن زبان مردمان تثبیت شوند. این همان مرحله ای است که استاد مطهری از آن به عنوان مرحله تثبت فرهنگی نام می برد. شاید بتوان گفت مهم ترین ابزاری که در مرحله سوم به کار می آید، همان است که در زبان التوسر از آن به دستگاه های ایدئولوژیک دولت تعبیر شده است. یعنی باید نهادهایی مثل نهادهای آموزشی، پژوهشی و پرورشی تعبیه کرد که به تثبیت عقاید صحیح بپردازند و اگر این دستگاهها وجود دارند، می باید با جهت دهی صحیح به آنها سمت و سوی حرکت و تاثیرگزاری آنها را راستای تثبیت اندیشه های جدید رهبری کرد. 1-3-5- الزامات تثبیت فرهنگی بعداز آنکه اندیشه های نادرست و غیر همراستا از ذهن و زبان انسانها تخلیه شد و آنها به زیور اندیشه های صحیح آراسته شدند، برای رسوخ این عقاید و تثبیت آنها در روح، دل و رفتار آدمیان چه بایدکرد؟ تجربه ثابت کرده است که با روش هایی مانند شدت عمل و سرکوب و جلوگیری از طرح شدن نظرات مخالف نمی توان به هدف تثبیت فرهنگی رسید. اندیشه های راستین در فضای آزاد شکوفا می شوند. از طرف دیگر همچنانکه در بالا گفته شد، برای تثبیت اندیشه های جدید باید از توان تمام نهادهای فرهنگی و آموزشی جدید بهره گرفت و در صورت نیاز نهادهای فرهنگی جدید را به وجود آورد تا به تثبیت اندیشه های نوین بپردازند. به نظر می رسد در این رابطه می توان از نطریه موجود در روان شناسی تربیتی کمک گرفت. به عنوان مثال می توان کلیت فرهنگ اسلامی در شکل یک مورد یا بسته آموزشی در نظر آورد و مراحل ششگانه ای را که در بحث یادگیری برای آموزش در نظر گرفته شده است به صورت متوالی طی کرد. این مراحل عبارتند از 1- دانش 2- فهم 3- کاربرد 4- تجزیه 5- ترکیب 6- ارزشیابی. یعنی می توان گفت فرهنگ اسلامی در افراد جامعه بعد از طی این مراحل ششگانه در آنها درونی و در نتیجه تثبیت می شود. 6- کاربست الگوی مهندسی فرهنگی استاد مطهری در دانشگاه ها آنچه در بالا گفتیم مهندسی فرهنگی به طور عام بود اما از آنجا که دانشگاه خود یک نهاد بسیار مهم فرهنگی است و به همین دلیل با فضای عمومی اجتماعی تفاوت هایی دارد، سوال این است که با توجه به طرح فوق در دانشگاه چگونه می توان به مهندسی فرهنگی پرداخت و برای یک مهندسی فرهنگی موفق در دانشگاه از چه الزاماتی باید پیروی کرد؟ از الگوی مورد نظر استاد مطهری برای مهندسی فرهنگی چگونه می توان استفاده کرد 1-6- تخلیه فرهنگی در دانشگاه کسی که وارد دانشگاه می شود، مراحل اولیه جامعه و فرهنگ پذیری را در نهادهای دیگری مانند؛ خانواده، آموزش و پرورش و... تا اندازه ای گذرانده است بنابراین از دو حال خارج نیست. یا این مراحل با موفقیت طی شده اند، که در این صورت تلاش زیادی برای انجام مراحل مختلف تخلیه فرهنگی برای چنین شخصی لازم نخواهد بود و یا به صورت ناقص طی کرده است که در این صورت باید چنین کسانی شناسایی و این کار درباره آنها صورت پذیرد. البته در عین حال باید به این نکته توجه داشت که حتی آن کسانی که فرهنگ پذیری را با موفقیت طی کرده اند، بی نیاز از فرهنگ پذیری مجدد نیستند چون؛ در آموزش و پرورش مراحل اولیه و ابتدایی فرهنگ پذیری انجام می شود و در دانشگاه است که این مساله تعمیق می شود. بنابراین می توان پرسید: چگونه می توان در دانشگاهها با توجه به الگوی مهندسی فرهنگی استاد مطهری به تخلیه فرهنگی پرداخت؟ برای تخلیه فرهنگی در دانشگاه ها، اولین گام شناسایی محتوای اندیشه های دانشجویان به خصوص آن بخش از اندیشه های آنهاست که به تعبیر استاد مطهری "نباید داشته باشند". در دانشگاه از یک طرف دانشجویان از طریق آموزش های رسمی که دریافت می کنند، فرهنگ پذیر می شوند و از طرف دیگر فرایند فرهنگ پذیری آنان با فعالیت های فوق برنامه انجام می شود. یکی از اولین ضرورت ها در این رابطه تعارض زدایی از ناسازگاری های احتمالی موجود میان فعالیت های رسمی آموزشی و فعالیت های فوق برنامه ای است. به این معنا که با توجه به تعدد نهادهای متولی فعالیت فرهنگی در دانشگاهها نباید وضع به گونه ای باشد که هر کدام از آنها بدون ارتباط ارگانیک با همدیگر اهداف جداگانه ای را دنبال کنند. علیرغم اینکه دانشگاه یکی از پرظرفیت ترین نهادها برای انتخاب و برگزیدن مدیران فرهنگی حتی برای مدیران نهادهای فرهنگی بیرون از دانشگاه است، متاسفانه اکثر مدیران فرهنگی انتخاب شده در دانشگاه شناخت عمیقی نسبت به زوایای فرهنگ و فعالیت های فرهنگی ندارند و تا با ابعاد فرهنگ آشنایی قابل قبولی پیدا می کنند، جای خود را به فرد دیگری می دهند. لذا شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم باید ضوابط دقیقی را برای ساماندهی مدیریت فرهنگی در دانشگاهها تعیین و اعلام کنند تا فعالیت های فرهنگی در دانشگاه ها با اهداف فرهنگ اسلامی متناسب باشد. 2-1-6- تحلیه فرهنگی در دانشگاه ها همچنانکه در بالا گفتیم مدیریت فرهنگی در دانشگاه ها با مدیریت فرهنگی در سازمان های دیگر متفاوت است. بسیاری از برنامه هایی را که برای تحلیه فرهنگی در سازمان های دیگر به راحتی می توان اجرا کرد، در دانشگاه ها پیاده نمی توان کرد. دانشجویان به خصوص دانشجویان رشته های علوم انسانی با اندیشه ها و مکاتب گوناگون و جهان بینی ها و توصیه های آن مکتب ها برای ساماندهی زیست جهان و همچنین با استدلال های آنها برای اثبات عقاید خود آشنا می شوند. بنابراین استدلال به شیوه غیرمقبول برای آنها به خصوص با شیوه های استدلالی قدیم نمی تواند ذهن دانشجویان را تسخیر کند. به این ترتیب باید برای تحلیه فرهنگی در دانشگاه برنامه ریزی های دقیقی انجام داد. در این برنامه ریزی ها برای آراستن دانشجویان به فرهنگ اسلامی باید از استدلال های نیرومندی استفاده کرد. یکی از بهترین راه های انجام فرایند تحلیه فرهنگی در دانشگاه ها استفاده از الگوی استاد مطهری در طول فعالیت های فرهنگی شان در عمر پر برکت این اندیشمند بزرگ می باشد. باید دید استاد مطهری برای تحلیه مردم به آنچه ندارند و باید داشته باشند، از چه متد و روشی استفاده می کردند تا این الگو را در دانشگاه ها نیز به کار بست. به نظر نویسنده استاد مطهری در تمام نوشته های خود با تمرکز بر سه سطح توصیف وضعیت تفکر دینی، تبیین علل به وجود آمدن این وضع و تجویز راه حل برای حل این مشکل، الگوی برنامه ریزی مطلوبی برای تحلیه فرهنگی ارائه کرده اند که می تواند مورد استفاده در دانشگاه ها قرار گیرد. 3-1-6- تثبیت فرهنگی در دانشگاه ها ارزش ها و هنجارها و آداب و رسوم و همچنین آموزه های دینی، بعداز انتقال از مجاری ارتباطی باید در افراد جامعه درونی شوند زیرا بدون درونی شدن به نظام ثابت اندیشه و رفتار افراد تبدیل نخواهند شد. استاد مطهری در نظریه مهندسی فرهنگی خود، از آنچه که در حوزه هایی مانند روان شناسی به درونی شدن تعبیر می شود، با اصطلاح تثبیت یاد می کنند. برای تثبیت یا درونی کردن فرهنگ اسلامی و ارزش های مرتبط با آن می توان از طبقه بندی دکتر بنجامین بلوم استفاده کرد. این طبقه بندی شامل سه حوزه و سه حیطه؛ شناختی، عاطفی و حسی- حرکتی می باشد. این مراحل قابل انطباق با تقسیم بندی مرسوم از معرفت اسلامی نیز می باشد که استاد مطهری نیز به آن اشاره کرده است. «دین مقدس اسلام - همان طور که علمای قدیم گفته اند- مجموعه دستورهایش سه بخش اساسی است: یک بخش، عقلیات یا فکریات است که از آنها به "اصول عقاید" تعبیر می شود. بخش دوم نفسیات است که از آنها به "اخلاق" تعبیر می گردد. و بخش سوم بدنیات یا فعلیات است که از آنها به "احکام" تعبیر می شود.» (مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، صص139- 138) برابر این طبقه بندی اهداف آموزشی حیطه شناختی شامل مراحل دانش، فهم، کاربرد، تحلیل، ترکیب و ارزشیابی می شوند. در اینجا باید این مراحل را به عنوان برداری در نظر گرفت که فرهنگ اسلامی روی آن بردار به دانشجویان و جامعه هدف منتقل می شود. یعنی فرهنگ اسلامی را باید به آنها شناساند، در گام دوم آن را به آنها فهماند، در مرحله سوم کاربردش را نشان داد، در مرحله چهارم مهارت های مربوط به تحلیل فرهنگ اسلامی را به دانشجویان یاد داد، در مرحله پنجم مهارت های مرتبط با ترکیب آموزه های فرهنگ اسلامی را به آنها انتقال داد و در مرحله آخر سعی کرد که آنها بتوانند به ارزشیابی آموزه های فرهنگ اسلامی در مقایسه با دیگر فرهنگ ها بپردازند و وجوه برتری فرهنگ اسلامی بر فرهنگ های دیگر را تشخیص دهند. بعد از طی این مراحل می توان گفت حرکت قابل توجهی در جهت تثبیت یا درونی سازی فرهنگ اسلامی در جامعه هدف برداشته شده است. در حیطه عاطفی، فرهنگ اسلامی بر روی بردار اهداف حوزه عاطفی؛ از مراحل توجه، پاسخ دادن، ارزش گذاری و سازمان آغازشده و به مرحله شخصیت پذیرفتن ختم می شود. با انجام این مرحله گام دیگری در تثبیت و درونی سازی فرهنگ اسلامی برداشته می شود. 7- نتیجه استاد مطهری به عنوان یکی از اندیشمندان بزرگ ایران معاصر تلقی ویژه ای از مفهوم فرهنگ و فرهنگ اسلامی دارد. او همانند بسیاری دیگر از مباحث خود تکیه گاه اصلی فرهنگ را فطرت انسان می داند. استاد مطهری با استناد به مفهوم فطرت، سرمایه گذاری کلان فکری در تبیین فکری- فرهنگی فرهنگ اسلامی کرده است. او مهندسی فرهنگی را نه تنها امکان پذیر می داند بلکه خطوط کلی مهندسی فرهنگی اسلامی را با تکیه بر سه مفهوم تخلیه، تحلیه و تثبیت فرهنگی ترسیم کرده است. منابع 1- آرون، ریمون: مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام، چاپ دوم، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامی، 1370. 2-آشوری، داریوش، تعریف ها و مفهوم فرهنگ، چاپ اول، ویراست سوم، تهران، انتشارت آگاه، 1380. 3- استریناتی، دومینیک: مقدمه ای بر نظریه های فرهنگ عامه، چاپ اول، تهران، انتشارات گام نو، 1380. 4-اشتراوس، لئو: حقوق طبیعی و تاریخ، ترجمه باقر پرهام، چاپ اول، تهران، انتشارات آگاه، 1373. 5- بشیریه، حسین: نظریه های فرهنگ در قرن بیستم، چاپ اول، تهران، انتشارات آینده پویان، 1379. 6- پهلوان، چنگیز: فرهنگ شناسی، چاپ اول، تهران، انتشارات پیام امروز، 1378. 7- جیمسون، فردریک: منطق فرهنگی سرمایه داری متاخر، ترجمه مجید محمدی، فرهنگ رجایی و فاطمه گیوه چیان، چاپ اول، تهران، انتشارات هرمس، 1379. 8- کاظمی، علی اصغر: جهانی شدن، فرهنگ و سیاست، چاپ اول، تهران، انتشارات قومس، 1380. 9- کرایب، یان: نظریه اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس، ترجمه عباس مخبر، چاپ اول، تهران، انتشارات آگاه، 1382. 10- کوئن، بروس: مبانی جامعه شناسی، ترجمه دکتر غلامعباس توسلی و رضا فاضل، چاپ دوم، تهران، انتشارات سمت، 1372. 11- مطهری، مرتضی: بیست گفتار، قم، انتشارات صدرا، 1358. 12- مطهری، مرتضی: پیرامون انقلاب اسلامی، چاپ دهم، تهران، انتشارات صدرا، 1368. 13- مطهری، مرتضی: عدل الهی، قم انتشارات صدرا، 1362. 14- مطهری، مرتضی: جامعه و تاریخ، قم، انتشارات صدرا، 1359. 15- مطهری، مرتضی: نظام حقوق زن در اسلام، قم، انتشارات صدرا، 1357. 16- مطهری، مرتضی: انسان و ایمان، قم، انتشارات صدرا، 1357.
نوشته شده توسط: * علیرضا مرامی: عضو هیات علمی دانشگاه کردستان |
برگرفته از: