روایت شبکه من و تو از کنفرانس ایران پس از انتخابات (کنفرانس برلین) + تحلیل جامع
شبکه ی من و تو در برنامه ی "رو در رو "به بازخوانی کنفرانس "ایران پس از انتخابات "معروف به "کنفرانس برلین" پرداخته است.به نظر می رسد یکی از راهبرد های جدی شبکه ی من و تو ،آشنایی زدایی از مشهورات تاریخی است ،به این معنا که گردانندگان این شبکه با استفاده از کم کاری رسانه های داخلی در تبیین برخی وقایع تاریخی پس از انقلاب سعی می کنند ضمن خوانش وقایع جذاب تاریخی از زاویه ی نگاه خود و هم سو با مواضعشان برخی از حرف های مورد نیاز امروز جریان اپوزوسیون را هم بیان کنند .
من و تو با دعوت از حسن یوسفی اشکوری روحانی خلع لباش شده به عنوان یک طرف ماجرا و شادی امین از سمپات های گروهک منافقین به عنوان طرف دیگر دعوا که هر دو جزو اپوزسیون خارج نشین نظام جمهوری اسلامی در حال حاضر به حساب می آیند در واقع تکلیف بحث را از همان ابتدا مشخص کرده است ،دو قطبی سازی ساختگی روشی است که این برنامه هفته ی گذشته هم در پی دعوت از بنی صدر و کریمی (از فعالان جدایی طلب احزاب کرد) در پیش گرفته بود.
به نظر می رسد یکی دیگر از اهداف پشت پرده این شبکه،نزدیک ساختن اپوزوسیون کشور با هم و ارائه ی این تصویر که اینها هر چقدر هم با هم اختلاف داشته باشند در مخالفت با جمهوری اسلامی مشترکند، باشد.
از سوی دیگر شاهدیم مسئله ی طرح دعاوی حقوق بشری علیه نظام جمهوری اسلامی هم چنان به عنوان محور مشترک برنامه سازی های سیاسی شبکه های معاند پس از توافق وین ،ادامه دارد ،طرح مسئله اعدام برخی سران منافقین بدون اشاره به کشتار 17000ایرانی بی گناه توسط این گروه تقریبا در همه ی این برنامه ها تکرا شده است .
[B]اما نکاتی درباره ی کنفرانس برلین:[/B]
کنفرانس ایران پس از انتخابات (Iran After the Elections Conference) که بیشتر با عنوان «کنفرانس برلین» شناخته میشود نام همایش سه روزهای بود که از ۱۹ تا ۲۱ فروردین ۱۳۷۹ به مدت سه روز از سوی حزب سبز آلمان و به دعوت بنیاد هاینریش بل ،داستان نویس آلمانی در خانه فرهنگهای جهان در برلین برگزار شد.
بنیاد هاینریش بل موسسهای است که مناسبت نزدیکی با اتحادیه سبزها ی آلمان (حزب یوشکا فیشر وزیر خارجه ی وقت آلمان ) دارد. این بنیاد برترین وظیفه خود را «افزایش شعور و دانش سیاسی در داخل و خارج از کشور \[آلمان] به منظور پیشبرد اراده دموکراتیک جوامع، تعهدات سیاسی-اجتماعی و تفاهم ملل می داند .
در این دور از جلسات بنیاد هاینرش بل، ایران و دولت خاتمی و آینده پیش روی جریان رفورمیسم در ایران محور بحث قرار داده شده بود و قرار بود شرکت کنندگان به موضوعات زیر بپردازند:
ایران پس از انتخابات، اسلام و دموکراسی در اعتراضهای دانشجویی؛ اسلام اصلاح طلب و جامعه مدنی مدرن؛ چالشهای اقتصادی و زیست محیطی پیش روی جمهوری اسلامی؛ حقوق زنان و جنبش زنان؛ رسانهها، هنر و ادبیات در روند اصلاحات و دموکراسی؛ ارزیابی گذشته و افقهای آینده سیاسی ایران و آلمان.
در این کنفرانس، تعدادی از پیادهنظام جریان روشنفکری، از فعالان سیاسی تا نویسنده و نظریهپرداز کهنهکار و تازه از راه رسیده مانند: عزتالله سحابی، اکبر گنجی، حسن یوسفی اشکوری، علیرضا علویتبار، حمیدرضا جلایی پور، علی افشاری، کاظم کردوانی، چنگیز پهلوان، فریبرز رئیس دانا، محمود دولت آبادی، مهرانگیز کار، شهلا شرکت، خدیجه مقدم، شهلا لاهیجی، جمیله کدیور، منیرو روانی پور، محمدعلی سپانلو حضور داشتند.
شرکت کنندگان در این کنفرانس -و یا به عبارت بهتر شبه محاکمه انقلاب اسلامی- بر اساس سرفصلهای مطرح در چارچوب برنامه به سخنرانی پرداختند. مباحث مطرح شده از سوی سخنرانان ملغمهای از انواع تهمتها، توهمپردازیها و عقدهگشاییها بود که طیف وسیعی از موضوعات مختلف مانند آزادی، حقوق زنان، دموکراسی، جنبش دانشجویی، دیکتاتوری و فاشیسم در جمهوری اسلامی و قس علی هذا را در بر میگرفت و تلاش داشتند که فضایی را از کشور ترسیم کنند که شاید از زبان شهلا شرکت به خوبی بیان شده است:من از ایران می آیم. کشوری که حوادث غیرمترقبه آن در طول بیست سال گذشته شگفتی آور بوده. کشوری که مردمش شب را با یک شوک خبری به خواب می روند و صبح از زلزله خبر دیگری بیدار می شوند.
با این همه هر یک از سخنرانان ماجرای خاص خود را داشتند. در این میان وضع یوسفی اشکوری و اکبر گنجی از همه بدتر بود. فضای متشنج حاکم در کنفرانس که به صحنه درگیری اقشار مختلف فارسیزبان در پیش چشم آلمانیها تبدیل شده بود جو سنگینی را علیه سخنرانان نیز به وجود آورده بود. سخنرانان مدعو به این کنفرانس، از یک سو دم از غربگرایی و اعتقاد به مشهورات و مقبولات مدرنیته غربی میزدند و بنابراین توقع حمایت و تشویق و به به و چه چه حضار را داشتند و از سوی دیگر به دلیل حضور در فضای جمهوری اسلامی و تجربه بیست سال حضور در ایرانِ انقلاب اسلامی، توقع حضار بیمبالات و رادیکال را برآورده نمیکردند و به چشم مشتی عناصر خوار از اصل برگشته و متظاهر دیده میشدند.
یوسفی اشکوری، از همان آغاز مورد طعن و تمسخر حاضران قرار گرفت. این مرد که در لباس مقدس روحانیت، نماد تیپیکال آخوندهای آمریکایی بود، با فضاحت تمام سعی میکرد که خود را روشنفکری مبادی به آداب غربزدگی جلوه دهد و به حمایت از آزادی و جامعه مدنی بپردازد.
او در یکی از سخنرانیهای خود که با هو کردن مداوم حاضران همراه بود گفت: ما در ایران قربانی خشونتیم و توقع ما این بود که در خارج از کشور کسانی که برای آزادی و دموکراسی و مردمسالاری مبارزه میکنند به گونه دموکراتیک رفتار کنند.
اما شاید جدی ترین حرف های جریان روشنفکری را همان روز اکبر گنجی نه در سالن بلکه در مصاحبه با اشپیگل آلمان زد و گفت: "دوره ی خمینی گذشته است، از این به بعد باید اندیشه های وی را در موزه ها جستجو کرد".
در واقع همان طور که از اسم کنفرانس پیداست و البته اشکوری هم در برنامه به آن اشاره می کند هدف از برگزاری این کنفرانس توسط حزب سبز های آلمان ارائه ی تصویری نو از ایران در حال رفورم به جامعه ی اروپا بود،پیامی که به نظر می رسد با شلوغ کاری اپوزوسیون خارج نشین به خوبی مخابره نشد و با پخش تصاویر این کنفرانس از صدا و سیما عملا موقعیت اصلاح طلبان داخلی ر ا هم به مخاطره انداخت .
در حالی پخش این تصاوی با اعتراض اصلاح طلبان داخلی مواجه شد ،آیت الله هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه با اعلام اینکه برگزاری این کنفرانس ادامه ی توطئه های آمریکایی از زمان طبس تاکنون است ،از پخش این تصاویر حمایت کرد و گفت: در کنفرانس برلین میخواستند همه شوون انقلاب را محاکمه کنند و برای این کار طراحیهای زیادی کرده بودند. افرادی را به نمایندگی از جناح ها و اقشار مختلف اعم از نویسنده، شاعر، حزبچی، روزنامهچی، حقوقدان و لیبرال را دعوت کرده بودند تا به قول خود همه شوون انقلاب را محاکمه کنند. از سوی دیگر، صحنه ای درست کرده بودند که باز و کبوتر درست کنند و در این میان، بازها بخواهند اصل انقلاب برچیده شود،حالا این حرفها را می زنند که یک خانم برهنه دارد آنجا می رقصد. چرا این را آوردید و نشان دادید؟ این دیگر، حرف است. شما هر شب در فیلمها از این خانم ها می بینید. کسی غصه این چیزها را نمی خورد، لااقل شما نمی خورید. انصافا زور نیست که ما در یکجا بخواهیم همه چیز شفاف و اطلاع رسانی واضح باشد و در یکجا بخواهیم شفاف نباشد؟