۰۷ ارديبهشت ۸۹ ، ۰۷:۳۶
معرفی و نقد کتاب فلسفه ارزشها
مسایلی از قبیل منشأ ارزشها، اقسام ارزشها، رابطة دانش و ارزش، ارزش و واقیعت که جزء مسایل بنیادین فلسفه ارزشها هستند مغفول واقع شدهاند.
مباحث مطروحه در کتاب بیشتر ناظر به بحث از فلسفة اخلاق است.
(لذا مؤلف محترم حدوداً 11 سال بعد با همین محتوا و مضامین کتابی با عنوان «فلسفه اخلاق» (نه فلسفه ارزشها) تالیف نموده)
2ـ صفحة 6 کتاب: «دیدگاههای مختلف پیرامون ارزشها»
این عنوان این مطلب را به ذهن متبادر می سازد که پیرامون ارزشها دیدگاهها مختلفی وجود دارد مثلاً دیدگاهها پیرامون تعریف ارزش، پیرامون مبانی ارزش، پیرامون خاستگاه ارزش، انواع ارزش و .... و حال آنکه آنچه در ذیل عنوان مذکور آمده بیان دو رویکرد کلی در اخلاق است(نه دیدگاهها پیرامون ارزشها) به این بیان که در اخلاق دو نگاه وجود دارد:
1ـ کاوش پدیدههای نامیده شده به اخلاقیات عرفی که یک بحث علمی است.
2ـ انسان مرید و مختار در بیان ناملایمات باید دست به انتخاب بزند که بحثی اخلاقی است ا ما رابطةایندو نگاه؛ با بحث از «دیدگاههای مختلف پیرامون ارزشها » چیست؟!
علاوه بر اینکه آنچه بعنوان دیدگاهها آمده (که عبارتست از 1ـ جامعه شناسی و علم آداب 2ـ روانشناسی و روانکاوی 3ـ روانشناسی اجتماعی 4ـ حکم دین به موازات ارزشها5ـ ذهنی یا واقعی بودن امور اخلاقی
این 5 مورد را نمیتوان بعنوان دیدگاه عنوان کرد بلکه حداکثر 5 رویکرد هستند.
(تفاوت رویکرد و دیدگاه: دیدگاه متنوع بر رویکرد است مثلاً در جامعه شناسی که یک نوع رویکرد است،
دو دیدگاه کلان وجود دارد ـ 1ـ فردگرایانه ( اصاله الفرد) 2ـ جامعهگرایانه (اصاله الاجتماع)
3ـ از انواع ارزشها بحث نشده بلکه مولف مستقیماً رفته بسراغ ارزشهای اخلاقی، کانّه ارزشها را مساوی با ارزشهای اخلاقی گرفتهاند.
هرچند مورد استعمال ارزش در فلسفه ارزشهاغالبا ارزشهای اخلاقی است ولی شایسته بود قبل از پردازش به بحث از ارزشهای اخلاقی انواع دیگر ارزشها نیز بصورت اجمالی مورد توجه قرار میگرفت و بیان میشد.
4ـ ضرورت بحث از فلسفه ارزشها بیان نشده در این راستا فقط اکتفا شده به این بیان که:
اینکه غالباً مفاهیم ارزشی بر مصادیق کاملاً متفاوت حمل میشوند این ضرورت بحث از ارزشها را روشن میسازند( حال آنکه ضرورت بحث از فلسفه ارزشها فقط مسالة مذکور نیست).
5ـ مفهوم شناسی « ارزش» بخوبی صورت نگرفته و معانی اصطلاحی و لغوی و سیر لغت شناختی این واژه بررسی نشده (مثلاً اینکه اساساً واژة ارزش ، یک واژه عاریتی استکه جایگاه اولیه ان در علم اقتصاد است و بعد منتقل شده به بحثهای فلسفی و اخلاقی و ....)
6ـ لوازم ارزش شناختی بحث از اینکه ارزشها عینی هستند یا ذهنی؟ بیان نشده.
7ـترتیب منطقی بین مباحث روشن نیست و پیوستگی مطالب واضح نیست و اینکه چرا فلان عنوان در کنار آن عنوان خاص آمده معلوم نیست (یا اینکه چرا این مساله در اینجا مطرح شده و ربط این مساله با مسالهای که قبل از این مساله بیان شد چیست؟ این ربط واضح نیست)
در همین راستا بیان نمونهای ازترتیب منطقی مطالب و عناوین در کتاب بنیاد اخلاق (مجتبی مصباح) شایسته مینمایدکه دران
نویسنده کتاب جایگاه بحث از مفاهیم اخلاقی و نحوة ورود به این بحث را در این کتاب بدینگونه بیان نموده:
در فصل دوم دو نظریة «واقعگرایی و غیرواقعگرایی در اخلاق و لوازم هر یک از آنها بیان شد و نیز اینکه اختیار نظریه صواب در گرو « بررسی ارزش و لزوم اخلاقی» و نیز حل مسأله « واقع نمایی یا غیرواقع نمایی جملههای اخلاقی» است. در فصل سوم «واقعیت ارزش و لزوم اخلاقی» به اثبات رسید.
(اکنون) در فصل چهارم نشان داده میشود که حل مساله واقعنمایی جملههای اخلاقی به بررسی مفاهیم اخلاقی وابسته است لذا بحث از مفاهیم اخلاقی بمیان میآید
(رجوع شود به فصل چهارم از کتاب: بنیاد اخلاق
تالیف: مجتبی مصباح)
8ـ نظر به پیوند مبانی فلسفی و مبانی معرفت شناختی جای بحث از مبانی معرفت شناختی در کتاب خالی است.
نکتة مثبت
ارتباط فلسفه ارزشها و فلسفة احکام شریعت بحث پربار و مفیدی است که مولف محترم در کتاب بآن پرداخته است.
۸۹/۰۲/۰۷